English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3105 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
pule U باصدا حرکت کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
tramp U باصدا راه رفتن پیاده روی کردن
tramps U باصدا راه رفتن پیاده روی کردن
tramped U باصدا راه رفتن پیاده روی کردن
snicker U باصدا خندیدن
crushed U باصدا شکستن
crushes U باصدا شکستن
snickers U باصدا خندیدن
snickered U باصدا خندیدن
snickering U باصدا خندیدن
crush U باصدا شکستن
cruise U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruising U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruises U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruised U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
vocalical U مربوط به حرف باصدا
slurps U باصدا خوردن یا اشامیدن هش هش
slurping U باصدا خوردن یا اشامیدن هش هش
slurp U باصدا خوردن یا اشامیدن هش هش
slurped U باصدا خوردن یا اشامیدن هش هش
vocalic U مربوط به حرف باصدا
pops U باصدا ترکیدن برهن گذاردن
pop U باصدا ترکیدن برهن گذاردن
smacked U چشیدن مختصر باصدا غذاخوردن
smacks U چشیدن مختصر باصدا غذاخوردن
popped U باصدا ترکیدن برهن گذاردن
smack U چشیدن مختصر باصدا غذاخوردن
differential ailerons U ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
raster U سیستم اسکن کردن تمام صفحه نمایش CRT تمام صفحه , پیش نمایش CRT با یک اشعه تصویر با حرکت افقی روی آن و حرکت به پایین در انتهای هر خط
sailed U باکشتی حرکت کردن روی هوا با بال گسترده پرواز کردن
sail U باکشتی حرکت کردن روی هوا با بال گسترده پرواز کردن
sailings U باکشتی حرکت کردن روی هوا با بال گسترده پرواز کردن
waves U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
wave U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waved U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waving U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
feint U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feints U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinting U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinted U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
mouse U نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouses U نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
route order U ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
lumbering U چوب بری کردن سنگین حرکت کردن
lumbers U چوب بری کردن سنگین حرکت کردن
braided U ناگهان حرکت کردن جهش ناگهانی کردن
lumber U چوب بری کردن سنگین حرکت کردن
lumbered U چوب بری کردن سنگین حرکت کردن
braid U ناگهان حرکت کردن جهش ناگهانی کردن
braids U ناگهان حرکت کردن جهش ناگهانی کردن
move on U ازجای خود حرکت دادن ازجای خود حرکت کردن
trackball U وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
stroked U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroke U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
fish tailing U حرکت نوسانی یا تاب [تریلر در حال حرکت]
stroking U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
tapes U وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
tape U وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
strokes U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
taped U وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
move off the ball U حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ
loiter U معطل کردن باتنبلی حرکت کردن
loitered U معطل کردن باتنبلی حرکت کردن
loiters U معطل کردن باتنبلی حرکت کردن
loitering U معطل کردن باتنبلی حرکت کردن
waggled U حرکت کردن
to weigh anchor U حرکت کردن
sail U حرکت کردن
sailed U حرکت کردن
sailings U حرکت کردن
get under way U حرکت کردن
waggle U حرکت کردن
move U حرکت کردن
skew U کج حرکت کردن
moved U حرکت کردن
whir U حرکت کردن
departures U حرکت کردن
departure U حرکت کردن
skewing U کج حرکت کردن
waggles U حرکت کردن
to bear oneself U حرکت کردن
skews U کج حرکت کردن
moves U حرکت کردن
waggling U حرکت کردن
inch U حرکت کردن
have way on U حرکت کردن
transferring U حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
counter clockwise U حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت
transfers U حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transfer U حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
compound motion U حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی
dart U بسرعت حرکت کردن
streaked U بسرعت حرکت کردن
crawfish U به پشت حرکت کردن
spiralling U بطورمارپیچ حرکت کردن
sailings U با نازوعشوه حرکت کردن
spiralled U بطورمارپیچ حرکت کردن
spiraling U بطورمارپیچ حرکت کردن
spiraled U بطورمارپیچ حرکت کردن
spiral U بطورمارپیچ حرکت کردن
sailed U با نازوعشوه حرکت کردن
streak U بسرعت حرکت کردن
streaking U بسرعت حرکت کردن
streaks U بسرعت حرکت کردن
darted U بسرعت حرکت کردن
spanks U با سرعت حرکت کردن
submarines U زیردریا حرکت کردن
laziest U باکندی حرکت کردن
spanked U با سرعت حرکت کردن
sneaked U دزدکی حرکت ه کردن
sneaks U دزدکی حرکت ه کردن
jink U بسرعت حرکت کردن
trail U بدنبال حرکت کردن
make leeway U حرکت پهلویی کردن
spank U با سرعت حرکت کردن
spirals U بطورمارپیچ حرکت کردن
trailed U بدنبال حرکت کردن
darting U بسرعت حرکت کردن
trailing U بدنبال حرکت کردن
larrup U سنگین حرکت کردن
infile U به ستون دو حرکت کردن
sneak U دزدکی حرکت ه کردن
to tail to the tide U باجزرومد حرکت کردن
underway U در حال حرکت کردن
lazy U باکندی حرکت کردن
lazier U باکندی حرکت کردن
trances U باچالاکی حرکت کردن
whirry U بعجله حرکت کردن
range U سیر و حرکت کردن
trance U باچالاکی حرکت کردن
zigzag U حرکت زیگزاگی کردن
zigzagged U حرکت زیگزاگی کردن
zigzagging U حرکت زیگزاگی کردن
zigzags U حرکت زیگزاگی کردن
ranges U سیر و حرکت کردن
ranged U سیر و حرکت کردن
to bolt U ناگهانی حرکت کردن
crabs U به پهلو حرکت کردن
crab U به پهلو حرکت کردن
lugging U سنگین حرکت کردن
submarine U زیردریا حرکت کردن
lugs U سنگین حرکت کردن
to make an early start U زود حرکت کردن
lug U سنگین حرکت کردن
lugged U سنگین حرکت کردن
to move on U واداربه حرکت کردن
sail U با نازوعشوه حرکت کردن
trails U بدنبال حرکت کردن
skeet U باسرعت حرکت کردن
jibes U ناگهان باین سو و ان سو حرکت کردن
belt U باشدت حرکت یا عمل کردن
belted U باشدت حرکت یا عمل کردن
to tailgate the motorist in front U سر به دم حرکت کردن [اصطلاح روزمره]
jibed U ناگهان باین سو و ان سو حرکت کردن
shuffles U این سو وان سو حرکت کردن
shuffle U این سو وان سو حرکت کردن
change down U به دنده سنگین حرکت کردن
hulks U باسنگینی ورخوت حرکت کردن
shuffled U این سو وان سو حرکت کردن
to bolt U با سرعت زیاد حرکت کردن
slugs U مثل حلزون حرکت کردن
jibe U ناگهان باین سو و ان سو حرکت کردن
lobbed U با تنبلی وسنگینی حرکت کردن
ambulate U حرکت کردن درحرکت بودن
departing U روانه شدن حرکت کردن
departs U روانه شدن حرکت کردن
gibes U ناگهان باین سو و ان سو حرکت کردن
slug U مثل حلزون حرکت کردن
lobbing U با تنبلی وسنگینی حرکت کردن
lobs U با تنبلی وسنگینی حرکت کردن
belts U باشدت حرکت یا عمل کردن
lomomote U از جایی بجایی حرکت کردن
lob U با تنبلی وسنگینی حرکت کردن
to outgo U حرکت کردن [به مقصدی] [کشتی]
jibing U ناگهان باین سو و ان سو حرکت کردن
depart U روانه شدن حرکت کردن
hulk U باسنگینی ورخوت حرکت کردن
slugged U مثل حلزون حرکت کردن
shuffling U این سو وان سو حرکت کردن
zoom U با صدای وزوز حرکت کردن
freewheeled U با ازادی حرکت وجنبش کردن
maneuver U حرکت جنگی مانور کردن
fudging U فریفتن اهسته حرکت کردن
freewheel U با ازادی حرکت وجنبش کردن
accosts U در امتداد چیزی حرکت کردن
accosting U در امتداد چیزی حرکت کردن
draw away U جلوتر از دیگران حرکت کردن
accost U در امتداد چیزی حرکت کردن
To move backwards and forwards. U عقب وجلو حرکت کردن
to flounce U حرکت تند و ناگهانی کردن
fudges U فریفتن اهسته حرکت کردن
whish U باصدای هیس حرکت کردن
freewheels U با ازادی حرکت وجنبش کردن
choking U مسدود کردن از حرکت بازداشتن
maneuver U حرکت دادن یاحرکت کردن
zoomed U با صدای وزوز حرکت کردن
zooms U با صدای وزوز حرکت کردن
fudge U فریفتن اهسته حرکت کردن
fudged U فریفتن اهسته حرکت کردن
starboard U بطرف راست حرکت کردن
skulks U گروه دزدکی حرکت کردن
Recent search history Forum search
1Potential
1strong
1To be capable of quoting
1set the record straight
1Arousing
1pedal pamping
1construed
1این نوشته(پرسش خود را ارسال کنید) درست روی بخشی که فرمان جست وجو می دهد می افتد و مانع پیدا کردن معنای کلمات می شود. چه باید کرد
1meaning of taking law
1Open the "Wind Farm" subsystem and in the Timer blocks labeled "Wind1" and "Wind2", Wind3" temporarily disable the changes of wind speed by multiplying the "Time(s)" vector by 100.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com